Porthole

    ˈpɔːrthoʊl ˈpɔːthəʊl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      portholes

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پنجره (کشتی یا هواپیما) (معمولاً گرد یا بیضی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She leaned against the porthole.
    - به پنجره تکیه داد.
    - Through the small porthole, we caught a glimpse of dolphins swimming alongside our ship.
    - از پنجره‌ی کوچک، نگاهی اجمالی به دلفین‌هایی که در کنار کشتی ما شنا می‌کردند، انداختیم.
    noun countable
    دریچه (برای شلیک)
    - The pirate aimed his pistol through the porthole, ready to fire at any moment.
    - دزد دریایی تپانچه‌اش را از دریچه رد کرد و هر لحظه آماده‌ی شلیک بود.
    - The sniper aimed through the porthole.
    - تک‌تیرانداز از دریچه نشانه رفت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد porthole

    1. noun An opening (in a wall or ship or armored vehicle) for firing through
      Synonyms: peephole, hole, port, opening, embrasure

    ارجاع به لغت porthole

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «porthole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/porthole

    لغات نزدیک porthole

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند