با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Port

pɔːrt pɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ported
  • شکل سوم:

    ported
  • سوم شخص مفرد:

    ports
  • وجه وصفی حال:

    porting
  • شکل جمع:

    ports

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    درگاه، بندر، بندرگاه، لنگرگاه، مبدأ، بندر ورودی، درب، دروازه
    • - Bandar Abbas is Iran's largest port.
    • - بندرعباس بزرگ‌ترین بندر ایران است.
    • - the port of New York
    • - لنگرگاه نیویورک
  • verb - transitive
    سفر بارگیری کردن، به بندر آوردن، حمل کردن، بردن، ترابردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد port

  1. noun place for boat docking, traffic, and storage
    Synonyms: anchorage, boatyard, dockage, docks, dockyard, gate, harbor, harborage, haven, landing, piers, refuge, retreat, roads, roadstead, sanctuary, seaport, shelter, wharf

Collocations

Idioms

  • any port in a storm

    غریق به هر کاهی آویزان می‌شود، در طوفان هر بندری غنیمت است.

    هر وسیله‌ی فرار از خطر (ولو اینکه ناخوشایند باشد)

ارجاع به لغت port

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «port» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/port

لغات نزدیک port

پیشنهاد بهبود معانی