امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Destination

ˌdestəˈneɪʃn ˌdestəˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    destinations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
سفر مقصد link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Tehran was our final destination.
- مقصد نهایی ما تهران بود.
- our journey's destination
- پایانگاه سفر ما
noun countable
سرنوشت، تقدیر
- The destination of this project will become apparent later on.
- عاقبت این طرح بعدها آشکار خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد destination

  1. noun goal; place one wants to go
    Synonyms:
    aim ambition design end harbor haven intention journey’s end landing-place object objective purpose resting-place station stop target terminal terminus
    Antonyms:
    beginning source start

Collocations

ارجاع به لغت destination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «destination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/destination

لغات نزدیک destination

پیشنهاد بهبود معانی