شکل جمع:
terminalsپزشکی بدون چاره، علاجناپذیر، لاعلاج، درمانناپذیر (بیماری)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The doctor delivered the devastating news that my grandmother's illness was terminal.
دکتر این خبر اندوهبار را داد که بیماری مادربزرگم بدون چاره است.
Since his illness wasn't terminal, he felt a great relief.
ازآنجاییکه بیماری او علاجناپذیر نبود، احساس آرامش زیادی کرد.
terminal cancer
سرطان علاجناپذیر
پزشکی نزدیک به مرگ، روبهموت (بیمار)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The family gathered around the terminal patient.
خانواده دور بیمار نزدیک به مرگ جمع شدند.
The doctors informed us that he was a terminal patient.
پزشکان به ما اطلاع دادند که او بیماری است که روبهموت است.
شدید (برای اشاره به چیزی ناخوشایند یا منفی)
the terminal damage to his car
آسیب شدید به ماشین او
The terminal weather conditions made travel impossible.
شرایط آبوهوایی شدید سفر را غیرممکن میکرد.
پایانه، ترمینال (اتوبوسرانی و راهآهن و هواپیمایی)
The airport terminal had several shops and restaurants for the convenience of travelers.
پایانهی فرودگاه دارای چندین مغازه و رستوران برای رفاه حال مسافران بود.
The terminal was crowded with travelers.
پایانه مملو از مسافر بود.
We arrived at the airport terminal an hour before our flight.
یک ساعت قبل از پرواز به ترمینال فرودگاه رسیدیم.
کامپیوتر پایانه، ترمینال (نوعی دستگاه سختافزاری الکتریکی یا الکترومکانیکی که از آن برای وارد کردن دادهها و نمایش دادهها از یک رایانه یا یک سامانهی رایانشی استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The technician troubleshooted a problem with the terminal's screen.
تکنسین مشکل صفحهی پایانه را برطرف کرد.
The terminal displayed an error message on the screen.
ترمینال پیغام خطا را روی صفحه نمایش داد.
(الکترونیک) پایانه، ترمینال، محل اتصال
The wire was securely fastened to the terminal.
سیم بهطور محکم به پایانه متصل شد.
The technician carefully inspected the terminal.
تکنسین با دقت محل اتصال را بررسی کرد.
پایانی، انتهایی
terminal feathers
پرهای انتهایی
The project reached its terminal phase.
این پروژه به مرحلهی پایانی خود رسید.
گیاهشناسی سرشاخهای، سرساقهای (روینده در سر شاخه یا سر ساقه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
a terminal leaf
برگ سرشاخهای
Spring is the best time to observe the growth of a terminal bud.
بهار بهترین زمان برای مشاهدهی رشد جوانهی سرساقهای است.
دورهای (بازرسی و امتحان و غیره)
terminal inspections
بازرسیهای دورهای
The terminal exam was the last hurdle before graduation.
امتحان دورهای آخرین مانع قبل از فارغالتحصیلی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «terminal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/terminal