امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Termination

ˌtɜrːməˈneɪʃn ˌtɜːməˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    terminations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable formal
پایان، پایان‌دهی، خاتمه، انتها، فسخ، ختم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the termination of a journey
- پایان سفر
- the termination of the Middle Age's
- انتهای قرون وسطی
noun countable uncountable
پزشکی سقط جنین link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- The doctor discussed the options for termination with the patient.
- پزشک گزینه‌های سقط جنین را با بیمار در میان گذاشت.
- After careful consideration, he respected her choice of termination.
- پس‌از بررسی دقیق، او به انتخابش برای سقط جنین احترام گذاشت.
noun countable uncountable
حد، مرز، محدودیت
- The termination of the project was announced last week.
- محدودیت این پروژه هفته‌ی گذشته اعلام شد.
- The fence marked the termination of the property line.
- حصار مرز خط ملک را نشان می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد termination

  1. noun end
    Synonyms:
    abortion ballgame cease cessation close completion conclusion consequence curtains cut-off desistance discontinuation effect ending end of the line expiry finale finis finish issue kiss-off outcome payoff period result stop terminus windup wrap-up
    Antonyms:
    beginning initiation opening start

لغات هم‌خانواده termination

  • noun
    termination

ارجاع به لغت termination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «termination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/termination

لغات نزدیک termination

پیشنهاد بهبود معانی