فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outcome

ˈaʊtkʌm ˈaʊtkʌm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    outcomes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C1
    برامد، پیامد، حاصل، نتیجه
    • - What was the outcome of your meeting?
    • - نتیجه ملاقات شما چه بود؟
    • - The outcome is still uncertain.
    • - نتیجه هنوز نامعلوم است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outcome

  1. noun consequence, effect
    Synonyms: aftereffect, aftermath, blowoff, causatum, chain reaction, conclusion, end, end result, event, fallout, issue, payback, payoff, reaction, result, score, sequel, upshot
    Antonyms: beginning, cause, origin, source

ارجاع به لغت outcome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outcome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outcome

لغات نزدیک outcome

پیشنهاد بهبود معانی