شکل جمع:
aftermathsپیامد، نتیجه (بهویژه نتیجهی ناخوشایند)، عواقب بعدی، پسایند
the aftermath of war
عواقب جنگ
We all worked together in the aftermath of the earthquake.
همهی ما با هم در پیامد پس از زلزله کار کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aftermath» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aftermath