گذشتهی ساده:
issuedشکل سوم:
issuedسومشخص مفرد:
issuesوجه وصفی حال:
issuingشکل جمع:
issuesموضوع، مسئله، مطلب، قضیه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The issue of new taxes caused a lot of strife.
موضوع مالیاتهای جدید موجب کشمکشهای زیادی شد.
the burning issue of the day
مسئلهی حاد روز
خروج، بیرونریزی، بیرون آمد، بیرون زدن، جریان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the issue of water from a broken pipe
برونریزی (خروج) آب از لولهی شکسته
the entrance and issue of customers
ورود و خروج مشتریان
the sewage's place of issue
برونگاه فاضلاب
A dark cavern that had no issue.
دخمهی تاریکی که راه خروج نداشت.
(کتاب، مجله) انتشار، نشر، (اسکناس، تمبر) چاپ، به جریان انداختن
A flood of paper money has been issued.
سیلی از اسکناس چاپ شده است.
to issue commemorative stamps
تمبر یادبود منتشر کردن
They have issued many books.
آنان کتابهای زیادی منتشر کردهاند.
(آنچه که در هر وهله منتشر شود) چاپ، شماره، سری
the issue of the second printing of this book
انتشار دومین چاپ این کتاب
the latest issue of this magazine
آخرین شمارهی این مجله
a new issue of government bonds
صدور جدید اوراق قرضهی دولتی
نتیجه، حاصل، پیامد، عاقبت، پایان، برایند
We hope this project will have a successful issue.
امیدواریم این طرح عاقبت موفقیتآمیزی داشته باشد.
no chance at all of a prosperous issue
هیچگونه امکان پایان همراه با کامیابی
زاده شدن، (از نژاد یا خانواده و غیرهی بهخصوصی) تبار داشتن، (حقوق) اولاد، فرزند، بازماندگان
He died without issue.
او بدون اولاد مرد.
children issuing from this marriage
فرزندان حاصل از این ازدواج
(فرمان، رأی، گذرنامه) صدور
issuing an order
صدور حکم (دستور)
He issued a decree.
او حکمی صادر کرد.
بیرون آمدن، خارج شدن، بیرون زدن، درآمدن، بیرون ریختن، جاری شدن، روان شدن، (نتیجه) ناشی شدن
From the dining room issued the sound of a trumpet.
صدای شیپور از اتاق نهارخوری به گوش میرسید.
enmities issuing from fear
دشمنیهای ناشی از ترس
توزیع کردن، پخش کردن، تقسیم کردن، (جیره و سهمیه و غیره) دادن، بیرون دادن
They issued each soldier's ration promptly.
جیرهی هر یک از سربازان را بیمعطلی دادند.
a volcano issuing smoke and fire
آتشفشانی درحال پخش دود و آتش
چاپ کردن یا شدن، منتشر کردن یا شدن، نشر کردن یا شدن، پراکندن، پخشیدن
A flood of paper money has been issued.
سیلی از اسکناس چاپ شده است.
to issue commemorative stamps
تمبر یادبود منتشر کردن
They have issued many books.
آنان کتابهای زیادی منتشر کردهاند.
درآمد (از ملک یا مالیات یا جریمه)، دریافتی(ها)، مداخل، (به صورت مداخل) حاصل شدن، به دست آمدن، تعلق گرفتن به، ارزیافت، عواید، عاید شدن
rents, profits and issues
اجاره، سود و دریافتیها
Profits issuing out of the sale of stocks.
سودی که از فروش سهام عاید میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «issue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/issue