Issue

ˈɪʃuː ˈɪʃuː / / ˈɪsjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    issued
  • شکل سوم:

    issued
  • سوم‌شخص مفرد:

    issues
  • وجه وصفی حال:

    issuing
  • شکل جمع:

    issues

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
موضوع، مسئله، مطلب، قضیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The issue of new taxes caused a lot of strife.
- موضوع مالیات‌های جدید موجب کشمکش‌های زیادی شد.
- the burning issue of the day
- مسئله‌ی حاد روز
noun
خروج، بیرون‌ریزی، بیرون آمد، بیرون زدن، جریان
- the issue of water from a broken pipe
- برون‌ریزی (خروج) آب از لوله‌ی شکسته
- the entrance and issue of customers
- ورود و خروج مشتریان
- the sewage's place of issue
- برون‌گاه فاضلاب
- A dark cavern that had no issue.
- دخمه‌ی تاریکی که راه خروج نداشت.
noun
(کتاب، مجله) انتشار، نشر، (اسکناس، تمبر) چاپ، به جریان انداختن
- A flood of paper money has been issued.
- سیلی از اسکناس چاپ شده است.
- to issue commemorative stamps
- تمبر یادبود منتشر کردن
- They have issued many books.
- آنان کتاب‌های زیادی منتشر کرده‌اند.
noun
(آنچه که در هر وهله منتشر شود) چاپ، شماره، سری
- the issue of the second printing of this book
- انتشار دومین چاپ این کتاب
- the latest issue of this magazine
- آخرین شماره‌ی این مجله
- a new issue of government bonds
- صدور جدید اوراق قرضه‌ی دولتی
noun
نتیجه، حاصل، پیامد، عاقبت، پایان، برایند
- We hope this project will have a successful issue.
- امیدواریم این طرح عاقبت موفقیت‌آمیزی داشته باشد.
- no chance at all of a prosperous issue
- هیچ‌گونه امکان پایان همراه با کامیابی
noun
زاده شدن، (از نژاد یا خانواده و غیره‌ی به‌خصوصی) تبار داشتن، (حقوق) اولاد، فرزند، بازماندگان
- He died without issue.
- او بدون اولاد مرد.
- children issuing from this marriage
- فرزندان حاصل از این ازدواج
noun
(فرمان، رأی، گذرنامه) صدور
- issuing an order
- صدور حکم (دستور)
- He issued a decree.
- او حکمی صادر کرد.
verb - intransitive
بیرون آمدن، خارج شدن، بیرون زدن، درآمدن، بیرون ریختن، جاری شدن، روان شدن، (نتیجه) ناشی شدن
- From the dining room issued the sound of a trumpet.
- صدای شیپور از اتاق نهارخوری به گوش می‌رسید.
- enmities issuing from fear
- دشمنی‌های ناشی از ترس
verb - transitive
توزیع کردن، پخش کردن، تقسیم کردن، (جیره و سهمیه و غیره) دادن، بیرون دادن
- They issued each soldier's ration promptly.
- جیره‌ی هر یک از سربازان را بی‌معطلی دادند.
- a volcano issuing smoke and fire
- آتشفشانی درحال پخش دود و آتش
verb - transitive
چاپ کردن یا شدن، منتشر کردن یا شدن، نشر کردن یا شدن، پراکندن، پخشیدن
- A flood of paper money has been issued.
- سیلی از اسکناس چاپ شده است.
- to issue commemorative stamps
- تمبر یادبود منتشر کردن
- They have issued many books.
- آنان کتاب‌های زیادی منتشر کرده‌اند.
verb - intransitive
درآمد (از ملک یا مالیات یا جریمه)، دریافتی(ها)، مداخل، (به صورت مداخل) حاصل شدن، به دست آمدن، تعلق گرفتن به، ارزیافت، عواید، عاید شدن
- rents, profits and issues
- اجاره، سود و دریافتی‌ها
- Profits issuing out of the sale of stocks.
- سودی که از فروش سهام عاید می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد issue

  1. noun point in question
    Synonyms: affair, argument, concern, contention, controversy, matter, matter of contention, point, point of departure, problem, puzzle, question, subject, topic
  2. noun result
    Synonyms: causatum, conclusion, consequence, culmination, effect, end, end product, eventuality, finale, fruit, outcome, payoff, sequel, termination, upshot
    Antonyms: cause, origin, source
  3. noun edition of publication
    Synonyms: copy, impression, installment, number, printing
  4. noun distribution
    Synonyms: circulation, delivery, dispersion, dissemination, granting, issuance, issuing, publication, sending out, supply, supplying
  5. noun children
    Synonyms: brood, descendants, get, heirs, offspring, posterity, progeniture, progeny, scions, seed
    Antonyms: parent
  6. verb distribute
    Synonyms: air, allot, announce, assign, bring out, broadcast, circulate, consign, declare, deliver, dispatch, dispense, emit, get out, give out, promulgate, publish, put in circulation, put out, release, send, send out, transmit
    Antonyms: hold, keep
  7. verb emit, emerge; come from
    Synonyms: appear, arise, be a consequence, birth, come forth, derive from, emanate, exude, flow, give off, give out, ooze, originate, proceed, release, rise, send forth, spring, spurt, stem, throw off, vent, well
    Antonyms: hold, keep, repress, retain, suppress

ارجاع به لغت issue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «issue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/issue

لغات نزدیک issue

پیشنهاد بهبود معانی