با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Consequence

ˈkɑːnsəkwəns ˈkɒnsəkwəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    consequences

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
نتیجه، نتیجه منطقی، اثر، برآمد، دستاورد، پیامد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the consequences of smoking
- پیامدهای سیگار کشیدن
- This is a matter of slight consequence.
- این قضیه عواقب ناچیزی دارد.
- a person of consequence
- آدم ذی‌نفوذ
- He lost in gambling and lost everything in consequence (of it).
- او در قمار باخت و درنتیجه هستی خود را از دست داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consequence

  1. noun result, outcome of action
    Synonyms: aftereffect, aftermath, bottom line, can of worms, chain reaction, effect, end, event, fallout, follow through, follow-up, issue, outgrowth, payback, reaction, repercussion, sequel, sequence, spin-off, upshot, waves
    Antonyms: beginning, cause, commencement, inception, origin, rise, source, start
  2. noun importance, significance
    Synonyms: account, concern, exigency, fame, honor, import, interest, magnitude, moment, momentousness, need, note, pith, portent, renown, reputation, repute, signification, value, weight, weightiness
    Antonyms: insignificance, unimportance, worthlessness
  3. noun person’s status
    Synonyms: cachet, dignity, distinction, eminence, notability, position, prestige, rank, repute, standing, state, stature, status

Collocations

لغات هم‌خانواده consequence

ارجاع به لغت consequence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consequence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consequence

لغات نزدیک consequence

پیشنهاد بهبود معانی