امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Importance

ɪmˈpɔːrtns ɪmˈpɔːtns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
اهمیت، قدر، اعتبار، نفوذ، شان، تقاضا، ابرام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He stressed the importance of education.
- او بر اهمیت آموزش تاکید کرد.
- Oil is of great importance to our economy.
- در اقتصاد ما نفت از اهمیت زیادی برخوردار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد importance

  1. noun significance, weight
    Synonyms:
    accent attention bearing caliber concern concernment consequence denotation distinction drift effect emphasis force gist gravity import influence interest materiality moment momentousness notability paramountcy point precedence preponderance preponderancy priority purport relevance sense seriousness signification standing stress substance tenor usefulness value weightiness
    Antonyms:
    insignificance
  1. noun prominence, standing
    Synonyms:
    consequence conspicuousness distinction eminence esteem fame greatness influence lionization mark notability note noteworthiness rank reputation salience status usefulness worth

لغات هم‌خانواده importance

  • noun
    importance

ارجاع به لغت importance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «importance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/importance

لغات نزدیک importance

پیشنهاد بهبود معانی