آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ شهریور ۱۴۰۴

    Precedence

    ˈpresɪdns ˈpresɪdns

    معنی precedence | جمله با precedence

    noun

    ( precedency )پیشی، اولویت، حق تقدم، امتیاز، سابقه

    noun

    تقدم، برتری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The oldest son has precedence over others.

    پسر ارشد بر سایرین تقدم دارد.

    The diplomats were seated according to precedence.

    به دیپلمات‌ها برحسب امتیاز و مقام جا داده بودند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد precedence

    1. noun highest in rank; first in order
      Synonyms:
      priority rank lead supremacy superiority preeminence preference seniority primary precedency previousness earliness antecedence precession prevenience anteposition preexistence
      Antonyms:
      inferiority last lowest

    سوال‌های رایج precedence

    معنی precedence به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «precedence» در زبان فارسی به «اولویت» یا «ارجحیت» ترجمه می‌شود.

    مفهوم اولویت یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در زندگی فردی و اجتماعی است و در زبان انگلیسی با واژه‌ی «precedence» بیان می‌شود. این واژه نشان‌دهنده‌ی تقدم یا برتری یک موضوع، عمل یا فرد نسبت به دیگران در یک بستر خاص است. اولویت معمولاً بر اساس معیارهای منطقی، نیازهای ضروری یا قواعد اجتماعی تعیین می‌شود. به همین دلیل، کاربرد آن نه تنها در مکالمات روزمره بلکه در زمینه‌های حقوقی، مدیریتی، علمی و حتی فرهنگی جایگاه ویژه‌ای دارد.

    در زندگی روزمره، ما دائماً با مسئله‌ی اولویت‌بندی روبه‌رو هستیم. زمانی که فردی فهرستی از کارهای روزانه دارد، باید تشخیص دهد کدام فعالیت اهمیت بیشتری دارد و زودتر انجام شود. در این زمینه، «precedence» به معنای آن است که کاری که اهمیت حیاتی دارد یا پیامدهای جدی‌تری دارد، باید در صدر قرار گیرد. چنین نگاهی نه تنها موجب نظم و بهره‌وری بیشتر می‌شود، بلکه از اتلاف وقت و منابع نیز جلوگیری می‌کند.

    در حوزه‌ی علمی و پژوهشی، «precedence» اغلب به معنای تقدم در کشف یا انتشار یک ایده یا یافته به کار می‌رود. به عنوان مثال، اگر دو دانشمند هم‌زمان بر روی موضوعی کار کنند، کسی که زودتر یافته‌ی خود را منتشر کند، از حق تقدم برخوردار خواهد بود. این نوع اولویت در تاریخ علم بسیار مهم بوده و گاهی حتی به منازعات علمی میان دانشمندان بزرگ انجامیده است. بنابراین، precedence در اینجا بیانگر شأن علمی و جایگاه پژوهشی است.

    در مدیریت و سازمان‌ها، اولویت‌بندی یا precedence یکی از اصول حیاتی تصمیم‌گیری محسوب می‌شود. مدیران باید منابع انسانی، مالی و زمانی را بر اساس اهمیت اهداف و وظایف تخصیص دهند. برای نمونه، یک پروژه‌ی اضطراری که تأثیر مستقیمی بر بقای سازمان دارد، در مقایسه با پروژه‌ای بلندمدت، precedence یا اولویت بیشتری پیدا می‌کند. چنین رویکردی، به کارآمدی و پایداری سازمان کمک می‌کند و باعث می‌شود تلاش‌ها در مسیر درست متمرکز شوند.

    از منظر اجتماعی و فرهنگی نیز precedence معنا و جلوه‌ای ویژه دارد. در مراسم رسمی، ترتیب نشستن مهمانان یا معرفی افراد بر اساس precedence یا جایگاه و ارجحیت آنان تعیین می‌شود. این اولویت‌بندی می‌تواند بر اساس سن، مقام، یا نقش اجتماعی صورت گیرد. چنین ساختاری نشان‌دهنده‌ی نظم اجتماعی و رعایت احترام متقابل است. precedence نه تنها یک اصطلاح انتزاعی بلکه مفهومی عملی و عینی است که در ساختارهای اجتماعی، علمی، مدیریتی و فردی حضور پررنگ دارد.

    ارجاع به لغت precedence

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «precedence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/precedence

    لغات نزدیک precedence

    • - precava
    • - precede
    • - precedence
    • - precedency
    • - precedent
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.