( precedency )پیشی، اولویت، حق تقدم، امتیاز، سابقه
تقدم، برتری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The oldest son has precedence over others.
پسر ارشد بر سایرین تقدم دارد.
The diplomats were seated according to precedence.
به دیپلماتها برحسب امتیاز و مقام جا داده بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «precedence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/precedence