فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Precession

priˈseʃn̩ prɪˈseʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    پیشروی، سبقت، تقدم، تغییر جهت محور جسم گردند (مثل فرفره)، انحراف مسیر
    • - an airplane's precession force
    • - نیروی تقدیمی هواپیما
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد precession

  1. noun The act of preceding in time or order or rank (as in a ceremony)
    Synonyms: precedence, precedency

ارجاع به لغت precession

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precession» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precession

لغات نزدیک precession

پیشنهاد بهبود معانی