فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Precedency

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( precedence ) پیشی، اولویت، حق تقدم، امتیاز، سابقه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد precedency

  1. noun The act, condition, or right of preceding
    Synonyms: precedence, antecedence, priority, precession, right of way, antecedency, anteriority
  2. noun Status established in order of importance or urgency
    Synonyms: precedence, priority
    Antonyms: posteriority

ارجاع به لغت precedency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precedency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precedency

لغات نزدیک precedency

پیشنهاد بهبود معانی