فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Seniority

-ˈɔː- / / -ˈɑː- ˌsiːniˈɒrəti

معنی و نمونه‌جمله

noun

ارشدیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

As to rank, the young officer had seniority over the old soldier.

افسر جوان از نظر درجه بر سرباز پیر ارشدیت داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seniority

  1. noun rank in organization due to length of service
    Synonyms:
    rank standing priority preference advantage superiority precedence ranking antiquity eldership station

ارجاع به لغت seniority

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seniority» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seniority

لغات نزدیک seniority

پیشنهاد بهبود معانی