شکل جمع:
antiquitiesعهد عتیق، روزگار باستان، ایام قدیم، دوران کهن
In antiquity, people believed in many gods and mythical beings.
در روزگار باستان، مردم به خدایان متعدد و موجودات اسطورهای اعتقاد داشتند.
Many of the traditions have their roots in deep antiquity.
بسیاری از این سنتها ریشه در دوران کهن دارند.
legends of antiquity
افسانههای باستان
the antiquity of Nowruz customs
قدمت رسوم نوروزی
the people of antiquity
مردم دوران باستان
The relics left by antiquity
آثاری که باستانیان از خود به جا گذاشتهاند
a rug of great antiquity
فرشی بسیار کهنسال
عتیقه، آثار باستانی، اشیاء قدیمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The archaeologist carefully examined the antiquities found at the site.
باستانشناس آثار باستانی پیدا شده در این محل را با دقت بررسی کرد.
He collects antiquities from different civilizations.
او عتیقههایی از تمدنهای مختلف جمعآوری میکند.
the Cairo museum of antiquities
موزهی آثار باستانی قاهره
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «antiquity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/antiquity