Old Age

oʊldˈeɪdʒ əʊldeɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیری، کهنسالی، سالمندی، سالخوردگی، دوران پیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد old age

  1. noun period of being elderly
    Synonyms: advancing years, age, agedness, autumn of life, caducity, debility, declining years, decrepitude, dotage, elderliness, evening of life, feebleness, geriatrics, golden age, golden years, infirmity, latter part of animate life, longevity, oldness, retirement age, second childhood, senectitude, senescence, senility, seniority, winter of life, years
    Antonyms: adolescence, childhood, infancy, youth

ارجاع به لغت old age

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old age» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/old age

لغات نزدیک old age

پیشنهاد بهبود معانی