فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Adolescence

ˌædəˈlesns ˌædəˈlesns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
نوجوانی، دوره‌ی نوجوانی (دوره‌ای از رشد انسان که بین کودکی و بزرگ‌سالی قرار دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Many emotional and physical changes occur during adolescence.
- بسیاری از تغییرات احساسی و جسمانی در دوران نوجوانی رخ می‌دهند.
- Adolescence is a critical period for developing identity and independence.
- نوجوانی دوره‌ای حیاتی برای شکل‌گیری هویت و استقلال است.
- Good communication with parents can ease the challenges of adolescence.
- ارتباط خوب با والدین می‌تواند چالش‌های دوران نوجوانی را کاهش دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adolescence

  1. noun the period of life between childhood and adulthood, usually from about age 10 to 19, when a person undergoes physical, emotional, and psychological development
    Synonyms:
    youth youthfulness teens boyhood girlhood pubescence juvenility minority greenness spring

ارجاع به لغت adolescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adolescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adolescence

لغات نزدیک adolescence

پیشنهاد بهبود معانی