آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Adolescence

ˌædəˈlesns ˌædəˈlesns

معنی adolescence | جمله با adolescence

noun uncountable

نوجوانی، دوره‌ی نوجوانی (دوره‌ای از رشد انسان که بین کودکی و بزرگ‌سالی قرار دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Many emotional and physical changes occur during adolescence.

بسیاری از تغییرات احساسی و جسمانی در دوران نوجوانی رخ می‌دهند.

Adolescence is a critical period for developing identity and independence.

نوجوانی دوره‌ای حیاتی برای شکل‌گیری هویت و استقلال است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Good communication with parents can ease the challenges of adolescence.

ارتباط خوب با والدین می‌تواند چالش‌های دوران نوجوانی را کاهش دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد adolescence

  1. noun the period of life between childhood and adulthood, usually from about age 10 to 19, when a person undergoes physical, emotional, and psychological development

ارجاع به لغت adolescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adolescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adolescence

لغات نزدیک adolescence

پیشنهاد بهبود معانی