با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Juvenility

    ˌdʒuːvəˈnɪlɪtiː ˌdʒuːvɪˈnɪlɪtɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun plural
    خردسالی، نوجوانی، بچگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun plural
    رفتار کودکانه، خامی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد juvenility

    1. noun The time of life between childhood and maturity
      Synonyms: youth, youthfulness, adolescence, greenness, juvenescence, puberty, salad days, spring
    2. noun Lacking and evidencing lack of experience of life
      Synonyms: callowness, jejuneness

    ارجاع به لغت juvenility

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «juvenility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/juvenility

    لغات نزدیک juvenility

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی