گذشتهی ساده:
juxtaposedشکل سوم:
juxtaposedسومشخص مفرد:
juxtaposesوجه وصفی حال:
juxtaposingپیش هم گذاشتن، پهلوی هم گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His words are always juxtaposed in different combinations.
واژههای او همیشه در آمیزههای متفاوتی با هم ترکیب میشوند.
The huts were closely juxtaposed.
کلبهها را تنگ هم ساخته بودند.
We tried to juxtapose statues to produce the best effect.
سعی کردیم برای ایجاد تأثیر بیشتر در بیننده، مجسمهها را کنار هم قرار دهیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «juxtapose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/juxtapose