شکل جمع:
minoritiesاقلیت، اقلیت مذهبی (یا نژادی یا ملی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
the minority party
حزب اقلیت
a small minority of voters
اقلیت کوچکی از رأیدهندگان
a minority of households have running water.
تعداد قلیلی از خانوادهها آب لولهکشی دارند.
they do not respect the rights of religious minorities.
آنان حقوق اقلیتهای مذهبی را محترم نمیشمارند.
خردسالی، عدم بلوغ، صغر، کهادی، کهتری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he is past the age of minority.
او از سن بلوغ گذشته است (بالغ شده است).
در اقلیت بودن
دولتی که در پارلمان اکثریت ندارد
اقلیتها (مذهبی یا نژادی و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «minority» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minority