فاقد اهلیت قانونی، صغیر، خردی، عدم بلوغ، عدم رشد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
These are the poems of his nonage.
این اشعار مربوط به دوران خردسالی او است.
She was bored with the suitor's nonage.
شخصیت کودک مانند آن خواستگار او را ملول میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nonage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nonage