Immaturity

ˌɪməˈt͡ʃʊrəti ˌɪməˈtjʊərɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
نارسی، نابالغی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immaturity

  1. noun childhood
    Synonyms: youthfulness, adolescence, infancy, youth
  2. noun inexperience
    Synonyms: childishness, puerility, ignorance, callowness, babyishness, rawness, greenness, imperfection, incompleteness, childish behavior, infantilism

ارجاع به لغت immaturity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immaturity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immaturity

لغات نزدیک immaturity

پیشنهاد بهبود معانی