Immeasurable

ɪˈmeʒrəbl ɪˈmeʒrəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌اندازه، بی‌کران، بی‌حدوحصر، بی‌حد، غیرقابل اندازه‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The love between a parent and child is immeasurable.
- عشق بین والدین و فرزند بی‌اندازه است.
- The beauty of the night sky is immeasurable.
- زیبایی آسمان شب بی‌حدوحصر است.
- The amount of knowledge available on the internet is immeasurable.
- میزان دانش موجود در اینترنت غیرقابل اندازه‌گیری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immeasurable

  1. adjective infinite, incalculable
    Synonyms: alive with, bottomless, boundless, countless, crawling with, endless, extensive, illimitable, immense, indefinite, inestimable, inexhaustible, jillion, large, limitless, measureless, no end of, no end to, umpteen, unbounded, uncountable, unfathomable, unlimited, unmeasurable, unreckonable, vast, zillion
    Antonyms: bounded, calculable, finite, limited, measurable

ارجاع به لغت immeasurable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immeasurable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immeasurable

لغات نزدیک immeasurable

پیشنهاد بهبود معانی