امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Finite

ˈfaɪnaɪt ˈfaɪnaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more finite
  • صفت عالی:

    most finite

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
متناهی، محدود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Human knowledge is finite.
- دانش بشری محدود است.
- finite verb
- فعل خود ایستا
- finite field
- هیئت متناهی
- finite expansion
- بسط با پایان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد finite

  1. adjective subject to limitations
    Synonyms: bound, bounded, circumscribed, conditioned, confined, definable, definite, delimited, demarcated, determinate, exact, fixed, limited, precise, restricted, specific, terminable
    Antonyms: endless, infinite, interminable, unlimited, unrestricted

لغات هم‌خانواده finite

  • adjective
    finite

ارجاع به لغت finite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «finite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/finite

لغات نزدیک finite

پیشنهاد بهبود معانی