صفت تفضیلی:
more definiteصفت عالی:
most definiteمعین، قطعی، تصریحشده، صریح، روشن، معلوم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His meaning was quite definite.
منظور او کاملاً آشکار بود.
His departure is definite.
رفتن او حتمی است.
It is definite that he will resign.
محرز است که استعفا خواهد داد.
"The" is a definite article.
«the» حرف تعریف معرفه است.
a definite date
تاریخ معین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «definite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/definite