با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Convinced

kənˈvɪnst kənˈvɪnst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    convinces
  • وجه وصفی حال:

    convincing
  • صفت تفضیلی:

    more convinced
  • صفت عالی:

    most convinced

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
مطمئن، قطعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I am convinced that this plan will succeed.
- من مطمئن هستم که این طرح موفق خواهد شد.
- They remained convinced that their efforts would pay off.
- آن‌ها مطمئن بودند که تلاش‌هایشان نتیجه خواهد داد.
adjective
متقاعد، ملزم، مجاب، پذیرا
- She felt convinced of her decision to pursue a new career path.
- او به تصمیم خود برای دنبال کردن یک مسیر شغلی جدید مجاب شده است.
- They were convinced that their hard work would pay off in the end.
- آن‌ها متقاعد شده بودند که کار سخت آن‌ها در نهایت نتیجه خواهد داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد convinced

  1. adjective converted
    Synonyms: indoctrinated, talked into something, persuaded

Collocations

  • be convinced

    اطمینان داشتن، معتقد بودن، پذیرفتار بودن، پذیرا بودن، اعتقاد راسخ داشتن

لغات هم‌خانواده convinced

ارجاع به لغت convinced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convinced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convinced

لغات نزدیک convinced

پیشنهاد بهبود معانی