سومشخص مفرد:
convincesوجه وصفی حال:
convincingصفت تفضیلی:
more convincedصفت عالی:
most convincedمطمئن، قطعی
I am convinced that this plan will succeed.
من مطمئن هستم که این طرح موفق خواهد شد.
They remained convinced that their efforts would pay off.
آنها مطمئن بودند که تلاشهایشان نتیجه خواهد داد.
متقاعد، ملزم، مجاب، پذیرا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She felt convinced of her decision to pursue a new career path.
او به تصمیم خود برای دنبال کردن یک مسیر شغلی جدید مجاب شده است.
They were convinced that their hard work would pay off in the end.
آنها متقاعد شده بودند که کار سخت آنها در نهایت نتیجه خواهد داد.
اطمینان داشتن، معتقد بودن، پذیرفتار بودن، پذیرا بودن، اعتقاد راسخ داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convinced» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convinced