آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Sure

    ʃʊr ʃɔː

    صفت تفضیلی:

    surer

    صفت عالی:

    surest

    معنی sure | جمله با sure

    adjective adverb A2

    یقین، خاطر‌جمع، مطمئن، از روی یقین، قطعی، مسلم، محقق، استوار، راسخ به‌یقین

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    a sure remedy

    درمان قابل‌اطمینان

    a sure friend

    دوست قابل‌اطمینان

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a sure foundation

    شالوده‌ی محکم

    a sure faith

    ایمان استوار

    a sure disaster

    فاجعه‌ای مسلم

    His success is sure.

    موفقیت او محقق است.

    She is sure to win.

    بی‌گمان برنده خواهد شد.

    One thing is sure: he has a passport.

    یک چیز مسلم است: او گذرنامه دارد.

    sure evidence

    شواهد مسلم

    I was sure (that) he would come.

    مطمئن بودم که خواهد آمد.

    I am not sure of the price.

    درباره‌ی قیمت مطمئن نیستم.

    I am sure I saw this movie years ago.

    مطمئنم این فیلم را سال‌ها پیش دیده‌ام.

    to feel sure

    احساس اطمینان کردن، مطمئن بودن

    It is sure to rain.

    حتماً باران خواهد آمد.

    She is sure to come.

    بی‌گمان خواهد آمد.

    He sure is tall.

    او خیلی قد بلند است.

    Can you? sure I can!

    می‌توانی؟ بله که می‌توانم!

    Be sure to lock the doors.

    فراموش نکن که درها را قفل کنی.

    She won't give you any more money, and that's for sure.

    قطعی است که دیگر به تو پول نخواهد داد.

    For sure I am gonna love you, all the way.

    حتماً تا پایان تو را دوست خواهم داشت.

    Make sure you are here before seven o'clock.

    حتماً قبل از ساعت هفت اینجا باش.

    Make sure all the doors are locked.

    مسجل کن که همه‌ی درها قفل شده‌اند.

    he said it would snow and sure enough it did!

    او گفت که برف خواهد آمد و همین‌طور هم شد!

    Some people may disagree, to be sure, but that doesn't mean I am wrong.

    البته برخی از مردم ممکن است مخالف باشند ولی این به آن معنی نیست که من در اشتباهم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sure

    1. adjective certain, definite
      Synonyms:
      definite positive decided clear unquestionable undeniable real genuine assured convinced satisfied unfailing steady firm fixed constant unwavering unshakable incontrovertible indisputable indubitable unqualified telling persuaded free from doubt for a fact confident valid never-failing unchanging unchangeable unshaken uncompromising unequivocal unquestioning abiding changeless convincing doubtless enduring incontestable steadfast unaltering unfaltering unvarying
      Antonyms:
      uncertain doubtful unsure indefinite variable dubious wavering
    1. adjective physically stable
      Synonyms:
      strong steady secure safe firm solid fixed fast staunch
      Antonyms:
      unsteady unsure wobbly wavering swerving
    1. adjective inevitable
      Synonyms:
      unavoidable certain surefire inescapable assured guaranteed bound irrevocable unerring unfailing infallible indisputable ineluctable inerrant
      Antonyms:
      doubtful unsure dubious doubted
    1. adjective self-confident
      Synonyms:
      confident assured certain positive decided decisive self-assured composed self-possessed arrogant
      Antonyms:
      uncertain unsure unconfident unself-confident humbled

    Collocations

    be sure (of something)

    (نسبت به چیزی) اطمینان داشتن، مطمئن بودن، یقین کردن

    for sure

    همانا، حتمی، بی‌گمان، قطعی

    Idioms

    be sure to

    (عامیانه) فراموش نکن، (حتماً) بکن

    make sure (of something)

    اطمینان حاصل کردن، خاطرجمع کردن، مطمئن شدن

    sure enough

    درست مطابق انتظار، همان‌طور که انتظار می‌رفت، راستی، محققاً

    sure of onself

    1- دارای اطمینان به نفس، خود استوار 2- غره، مغرور

    to be sure

    راستش را بخواهی، واقعاً، به‌طورمسلم، البته

    سوال‌های رایج sure

    صفت تفضیلی sure چی میشه؟

    صفت تفضیلی sure در زبان انگلیسی surer است.

    صفت عالی sure چی میشه؟

    صفت عالی sure در زبان انگلیسی surest است.

    ارجاع به لغت sure

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sure

    لغات نزدیک sure

    • - surculose
    • - surd
    • - sure
    • - sure enough
    • - sure of onself
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.