Infallible

ɪnˈfæləbl ɪnˈfæləbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more infallible
  • صفت عالی:

    most infallible

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
لغزش‌ناپذیر، مصون از خطا، منزه از گناه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Only God is infallible.
- فقط خدا مصون از خطاست.
- The infallible plan to increase sales resulted in record-breaking profits for the company.
- برنامه‌ی لغزش‌ناپذیر افزایش فروش منجر به کسب سود بی‌سابقه برای شرکت شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infallible

  1. adjective unerring, dependable
    Synonyms: acceptable, accurate, agreeable, apodictic, authoritative, certain, correct, effective, effectual, efficacious, efficient, exact, faultless, flawless, foolproof, handy, helpful, impeccable, incontrovertible, inerrable, inerrant, omniscient, perfect, positive, reliable, satisfactory, satisfying, sure, surefire, true, trustworthy, unbeatable, undeceivable, unfailing, unimpeachable, unquestionable, useful
    Antonyms: erring, fallible, faulty, imperfect

Idioms

ارجاع به لغت infallible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infallible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infallible

لغات نزدیک infallible

پیشنهاد بهبود معانی