گذشتهی ساده:
erredشکل سوم:
erredسومشخص مفرد:
errsخاطی، خطاکار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The strictest possible action should be taken against the erring officials.
ضرورت دارد که شدیدترین برخورد ممکن با مسئولان خطاکار انجام شود.
an erring motorcycle rider
موتورسیکلتسوار خاطی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «erring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/erring