فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Erroneous

    əˈroʊniəs ɪˈrəʊniəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    نادرست، غلط

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adjective
    نادرست، پر از غلط، غلط، اشتباه، دارای غلط
    - an erroneous spelling of my name
    - املای اشتباهی نام من
    - Moses supposes erroneously!
    - موسی اشتباه فرض می‌کند!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد erroneous

    1. adjective wrong, incorrect
      Synonyms:
      incorrect false mistaken inaccurate untrue faulty defective invalid unsound flawed off amiss awry askew misguided fallacious spurious specious unfounded inexact all off way off all wet wrong number
      Antonyms:
      correct right true valid

    لغات هم‌خانواده erroneous

    • adjective
      erroneous

    ارجاع به لغت erroneous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «erroneous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/erroneous

    لغات نزدیک erroneous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه