با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Untrue

ʌnˈtruː ʌnˈtruː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
دروغ، ناراستین، نادرست، خائن، خلاف واقع، غیرواقعی، بی‌وفا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His claims were untrue.
- ادعای او دروغ بود.
- untrue friends
- دوستان بی‌وفا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untrue

  1. adjective dishonest
    Synonyms: apocryphal, cheating, counterfactual, deceitful, deceptive, delusive, deviant, disloyal, dissembling, distorted, erroneous, faithless, fallacious, false, fictitious, forsworn, hollow, imprecise, inaccurate, inconstant, incorrect, inexact, lying, meretricious, misleading, mistaken, off, out of line, perfidious, perjured, prevaricating, recreant, sham, specious, spurious, traitorous, treacherous, two-faced, unfaithful, unloyal, unsound, untrustworthy, untruthful, wide, wrong
    Antonyms: faithful, honest, true

ارجاع به لغت untrue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untrue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untrue

لغات نزدیک untrue

پیشنهاد بهبود معانی