با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Two-faced

tuːˈfeɪst tuːˈfeɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    دورو، ریاکار
    • - I can't trust him anymore; he's proven to be a two-faced individual.
    • - دیگر نمی‌توانم به او اعتماد کنم. ثابت شده است که او فردی دورو است.
    • - I was shocked to find out that my best friend had been talking about me behind my back; I never thought she could be so two-faced.
    • - وقتی فهمیدم بهترین دوستم درباره‌ی من پشت سرم حرف می‌زند، شوکه شدم. هرگز فکر نمی‌کردم که او می‌تواند این‌قدر ریاکار باشد.
  • adjective
    دورو، دارای دو ضلع یا پهلو یا پهنه، دورویه
    • - The two-faced mirror allowed you to see your reflection from two different angles.
    • - آیینه‌ی دورویه به شما این امکان را می‌دهد که بازتاب خود را از دو زاویه‌ی متفاوت ببینید.
    • - The two-faced coin had a different design on each side.
    • - سکه‌ی دورو در هر طرف طرح متفاوتی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد two-faced

  1. adjective deceitful
    Synonyms: artful, backstabbing, beguiling, crafty, cunning, deceiving, deceptive, dishonest, double-dealing, foxy, fraudulent, guileful, hypocritical, insincere, knavish, lying, misleading, shifty, sly, sneaky, tricky, underhanded, untruthful

ارجاع به لغت two-faced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «two-faced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/two-faced

لغات نزدیک two-faced

پیشنهاد بهبود معانی