دورو، ریاکار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
I can't trust him anymore; he's proven to be a two-faced individual.
دیگر نمیتوانم به او اعتماد کنم. ثابت شده است که او فردی دورو است.
I was shocked to find out that my best friend had been talking about me behind my back; I never thought she could be so two-faced.
وقتی فهمیدم بهترین دوستم دربارهی من پشت سرم حرف میزند، شوکه شدم. هرگز فکر نمیکردم که او میتواند اینقدر ریاکار باشد.
دورو، دارای دو ضلع یا پهلو یا پهنه، دورویه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two-faced mirror allowed you to see your reflection from two different angles.
آیینهی دورویه به شما این امکان را میدهد که بازتاب خود را از دو زاویهی متفاوت ببینید.
The two-faced coin had a different design on each side.
سکهی دورو در هر طرف طرح متفاوتی داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «two-faced» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/two-faced