فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Two-faced

tuːˈfeɪst tuːˈfeɪst

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

دورو، ریاکار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

I can't trust him anymore; he's proven to be a two-faced individual.

دیگر نمی‌توانم به او اعتماد کنم. ثابت شده است که او فردی دورو است.

I was shocked to find out that my best friend had been talking about me behind my back; I never thought she could be so two-faced.

وقتی فهمیدم بهترین دوستم درباره‌ی من پشت سرم حرف می‌زند، شوکه شدم. هرگز فکر نمی‌کردم که او می‌تواند این‌قدر ریاکار باشد.

adjective

دورو، دارای دو ضلع یا پهلو یا پهنه، دورویه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The two-faced mirror allowed you to see your reflection from two different angles.

آیینه‌ی دورویه به شما این امکان را می‌دهد که بازتاب خود را از دو زاویه‌ی متفاوت ببینید.

The two-faced coin had a different design on each side.

سکه‌ی دورو در هر طرف طرح متفاوتی داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد two-faced

  1. adjective deceitful
    Synonyms:
    dishonest deceptive misleading false lying tricky deceiving insincere sly crafty cunning guileful artful underhanded shifty fraudulent sneaky knavish untruthful hypocritical beguiling double-dealing backstabbing foxy

ارجاع به لغت two-faced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «two-faced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/two-faced

لغات نزدیک two-faced

پیشنهاد بهبود معانی