صفت تفضیلی:
sneakierصفت عالی:
sneakiestآبزیرکاه، پنهانی، زیرکانه، حیلهگرانه، موذی
She made a sneaky phone call while pretending to be asleep.
او تماس تلفنی زیرکانهای گرفت در حالیکه وانمود میکرد خواب است.
Don’t trust him. he’s always doing things in a sneaky and dishonest way.
به او اعتماد نکن. او همیشه کارها را پنهانی و حقهبازانه انجام میدهد.
انگلیسی بریتانیایی یواشکی، دزدکی، زیرزیرکی، پنهانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I grabbed a sneaky chocolate from the fridge in the middle of the night.
نیمهشب یه شکلات رو از یخچال یواشکی برداشتم.
He took a sneaky sip of his friend's drink when he wasn't looking.
او وقتی دوستش نگاه نمیکرد، جرعهای دزدکی از نوشیدنی او خورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sneaky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sneaky