امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shifty

ˈʃɪfti ˈʃɪfti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
زرنگ، دست‌وپادار، با ابتکار، با تدبیر، حیله گر، فریب‌آمیز، متغیر، بی‌ثبات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shifty

  1. adjective deceitful, untrustworthy
    Synonyms:
    cagey collusive conniving contriving crafty crooked cunning devious dishonest dodging duplicitous elusive equivocating evasive fly-by-night foxy fraudulent furtive insidious lying mendacious prevaricative prevaricatory roguish scheming shady shrewd shuffling slick slimy slippery sly sneaky treacherous tricky underhand unhonest unprincipled untruthful wily
    Antonyms:
    forthright frank honest trustworthy

ارجاع به لغت shifty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shifty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shifty

لغات نزدیک shifty

پیشنهاد بهبود معانی