فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Collusive

kəˈluːsɪv kəˈluːsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (عمل و رفتار) دسیسه‌آمیز، توطئه‌آمیز، پرنیرنگ
    • - collusive behaviour between the player
    • - رفتار توطئه‌آمیز بین بازیکنان
    • - These lies are products of collusive ties between news media and the authorities.
    • - این دروغ‌ها حاصل روابط دسیه‌آمیز بین رسانه‌های خبری و مسئولان است.
  • adjective
    حقوق مبتنی‌بر تبانی
    • - collusive pricing
    • - قیمت‌گذاری مبتنی‎‌بر تبانی
    • - The proposal is for collusive hegemony, and should therefore be rejected.
    • - این پیشنهاد به‌منظور چیرگی مبتنی‌بر تبانی ارائه شده است و باید رد شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد collusive

  1. adjective deceitful
    Synonyms: conniving, tricky

ارجاع به لغت collusive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collusive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collusive

لغات نزدیک collusive

پیشنهاد بهبود معانی