شکل جمع:
cucumbersمخفف این لغت cuke است.
میوه خیار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He added a cucumber to his sandwich.
او به ساندویچ خود خیار اضافه کرد.
She added cucumber and tomato to the salad.
او خیار و گوجهفرنگی را به سالاد اضافه کرد.
Cucumbers are low in calories and high in nutrients.
خیار کالری کمی داشته و سرشار از مواد مغذی است.
بسیار آرام و خونسرد، بیخیال (ککش هم نگزید) (انگارنهانگار)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cucumber» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cucumber