گذشتهی ساده:
colludedشکل سوم:
colludedسومشخص مفرد:
colludesوجه وصفی حال:
colludingساخت و پاخت کردن، تبانی کردن، توطئه چیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He colluded with unions in trying to avoid paying taxes.
او با اتحادیههای کارگری که میکوشیدند از دادن مالیات شانه خالی کنند همدستی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «collude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/collude