با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Collude

kəˈluːd kəˈluːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    colluded
  • شکل سوم:

    colluded
  • سوم شخص مفرد:

    colludes
  • وجه وصفی حال:

    colluding

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive
ساخت و پاخت کردن، تبانی کردن، توطئه چیدن
- He colluded with unions in trying to avoid paying taxes.
- او با اتحادیه‌های کارگری که می‌کوشیدند از دادن مالیات شانه خالی کنند هم‌دستی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collude

  1. verb conspire
    Synonyms: connive, intrigue, plot

ارجاع به لغت collude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collude

لغات نزدیک collude

پیشنهاد بهبود معانی