فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Connive

kəˈnaɪv kəˈnaɪv

گذشته‌ی ساده:

connived

شکل سوم:

connived

سوم‌شخص مفرد:

connives

وجه وصفی حال:

conniving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

چشم‌پوشی کردن، مسامحه کردن، تجاهل کردن، سر و سرداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to connive at the violation of a law

تخطی از قانون را نادیده انگاشتن

He was accused of receiving money in return for conniving with their thievery.

او متهم شد که پول گرفته و در عوض دزدی‌های آن‌ها را نادیده گرفته است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد connive

  1. verb plot, scheme
    Synonyms:
    scheme plot conspire intrigue contrive devise promote operate machinate frame cook up collude cogitate angle wangle finagle cabal wire frame up work hand in glove diddle be in cahoots with

ارجاع به لغت connive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «connive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/connive

لغات نزدیک connive

پیشنهاد بهبود معانی