آخرین به‌روزرسانی:

Finagle

fəˈneɪɡl fəˈneɪɡl

توضیحات:

همچنین می‌توان از fenagle به‌ جای finagle استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive adverb

با زرنگی به‌دست آوردن، نقشه کشیدن (برای)، با حیله به‌دست آوردن، گول زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She finagled ten dollars out of me.

او با رندی ده دلار از من گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد finagle

  1. verb maneuver
    Synonyms:
    manipulate scheme plot trick deceive cheat contrive swindle wheel and deal

ارجاع به لغت finagle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «finagle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/finagle

لغات نزدیک finagle

پیشنهاد بهبود معانی