گذشتهی ساده:
caballedشکل سوم:
caballedوجه وصفی حال:
caballingشکل جمع:
cabalsسیاست ناپسند انجمن سری، گروه سری، فرقه، دارودسته، گروه، گروهک، باند (برای سرنگونی یک حکومت تشکیل میشوند.)
The cabal's intricate plans slowly unraveled under the scrutiny of the authorities.
نقشههای پیچیدهی گروه سری بهآرامی تحتنظارت مقامات از بین رفت.
The cabal of hackers worked together to breach the company's security system.
گروه هکرها با یکدیگر کار کردند تا به سیستم امنیتی شرکت نفوذ کنند.
the cabal of influential businessmen
دارودستهی تجار پرنفوذ
سیاست توطئه، دسیسه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Uncovering the cabal's true intentions required diligent investigation and careful surveillance.
کشف مقاصد واقعی توطئه مستلزم بررسی و نظارت دقیق بود.
Uncovering the cabal's scheme was a key challenge for the undercover agent.
کشف نقشهی توطئه یک چالش کلیدی برای مامور مخفی بود.
گروه تشکیل دادن، دارودسته تشکیل دادن، فرقه تشکیل دادن، گروهک سیاسی تشکیل دادن
The group of politicians decided to cabal against the current administration.
این گروه از سیاستمداران تصمیم گرفتند علیه دولت فعلی گروهک سیاسی تشکیل دهند.
The wealthy elite often cabal together to influence government policies.
رجال ثروتمند اغلب برای تأثیرگذاری بر سیاستهای دولت با هم گروه تشکیل میدهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cabal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cabal