فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Conspiracy

kənˈspɪrəsi kənˈspɪrəsi

شکل جمع:

conspiracies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2

توطئه، دسیسه، نقشه خیانت‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Their conspiracy was discovered early on.

توطئه‌ی آن‌ها زود کشف شد.

the communist conspiracy to subvert the government

نقشه‌ی کمونیست‌ها برای سرنگون کردن دولت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the conspiracy of events

هم‌زمانی رویدادها

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conspiracy

  1. noun collusion in plan
    Synonyms:
    plot scheme trick intrigue machination practice game cabal league connivance disloyalty treachery treason collusion perfidy sedition trickery frame fix put-up job complot confederacy covin hookup counterplot countermine little game treacherousness

ارجاع به لغت conspiracy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conspiracy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conspiracy

لغات نزدیک conspiracy

پیشنهاد بهبود معانی