فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Sedition

    sɪˈdɪʃn sɪˈdɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    آشوبگری، فتنه‌انگیزی، شورش‌طلبی، اغتشاشگری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The authorities were concerned about the rise of sedition in the region.
    - مقامات نگران افزایش آشوبگری در منطقه بودند.
    - They were accused of sedition for their anti-government protests.
    - آن‌ها به‌دلیل تظاهرات ضددولتی خود به اغتشاشگری متهم شدند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sedition

    1. noun the act of encouraging or inciting rebellion, resistance, or insurrection against lawful authority, especially against the government or the established order
      Synonyms:
      revolt disobedience insurrection uprising defiance revolution mutiny insubordination dissent agitation insurgence insurgency treason

    ارجاع به لغت sedition

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sedition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sedition

    لغات نزدیک sedition

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه