شکل جمع:
leaguesگروه ورزشی، لیگ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
the local basketball league
لیگ محلی بسکتبال
major league baseball
لیگ بزرگ بیسبال
Our team is the league champion.
تیم ما قهرمان لیگ است.
واحد راه پیمایی که تقریباً مساوی ۲/۴ تا ۴/۶ میلیمتر است
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You are not in his league, he is a professional criminal.
تو از طبقهی او نیستی، او تبهکاری حرفهای است.
He is out of his league.
او از حد خودش فراتر رفته است.
اتحادیه، پیمان، اتحاد
a league which is made for mutual defense
پیمانی که برای پدآفند متقابل درست شده است
to be in league with someone
با کسی همپیمان شدن، با کسی گاوبندی کردن
the League of Nations
اتحادیهی ملل
They were united in a league of friendship.
آنان طبق یک پیمان دوستی با هم متحد شده بودند.
the Arab League
اتحادیهی اعراب
متحد کردن
همپیمان شدن
We four were leagued secretly together.
ما چهار تا مخفیانه همپیمان بودیم.
همپیمان (با)، متحد، دارای گاوبندی، دارای بند و بست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «league» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/league