زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Federate

ˈfedəreɪt ˈfedəreɪt ˈfedəreɪt ˈfedəreɪt

گذشته‌ی ساده:

federated

شکل سوم:

federated

سوم‌شخص مفرد:

federates

وجه وصفی حال:

federating

معنی federate

adjective adverb

متحد، وابسته، هم‌پیمان، هم‌عهد کردن، متعهد کرد، تشکیل کشورهای متحد دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد federate

  1. verb unite on a federal basis or band together as a league
    Synonyms:
    unify combine centralize federalize federalise confederate
  1. verb to be formally associated, as by treaty
    Synonyms:
    ally align confederate league
  1. adjective united under a central government
    Synonyms:
    federated

سوال‌های رایج federate

گذشته‌ی ساده federate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده federate در زبان انگلیسی federated است.

شکل سوم federate چی میشه؟

شکل سوم federate در زبان انگلیسی federated است.

وجه وصفی حال federate چی میشه؟

وجه وصفی حال federate در زبان انگلیسی federating است.

سوم‌شخص مفرد federate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد federate در زبان انگلیسی federates است.

ارجاع به لغت federate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «federate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/federate

لغات نزدیک federate

پیشنهاد بهبود معانی