آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Federalize

ˈfedərəˌlaɪz ˈfedərəˌlaɪz

معنی federalize

verb - transitive

متحدشدن، ائتلاف کردن، فدرال شدن یا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد federalize

  1. verb unite on a federal basis or band together as a league
    Synonyms:
    federate federalise
  1. verb put under the control and authority of a federal government
    Synonyms:
    federalise

ارجاع به لغت federalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «federalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/federalize

لغات نزدیک federalize

پیشنهاد بهبود معانی