فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Consortium

kənˈsɔːrt̬iəm kənˈsɔːtiəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    consortiums

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع consortiums به‌ جای consortia استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable
    حقوق ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی، کنسرسیوم
    • - A number of oil companies formed a consortium to explore and refine oil.
    • - چند شرکت به منظور اکتشاف و پالایش نفت کنسرسیوم تشکیل دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد consortium

  1. noun An association of companies for some definite purpose
    Synonyms: pool, syndicate

ارجاع به لغت consortium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consortium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consortium

لغات نزدیک consortium

پیشنهاد بهبود معانی