آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Pigeonhole

    ˈpɪdʒənhoʊl ˈpɪdʒənhəʊl

    گذشته‌ی ساده:

    pigeonholed

    شکل سوم:

    pigeonholed

    سوم‌شخص مفرد:

    pigeonholes

    وجه وصفی حال:

    pigeonholing

    معنی pigeonhole | جمله با pigeonhole

    noun countable

    (مخصوص نامه) قفسه‌، جعبه، طبقه

    The pigeonholes were overflowing with letters and packages.

    قفسه پر از نامه و بسته شده بود.

    I found a forgotten note in my pigeonhole at work yesterday.

    دیروز در محل کارم یک یادداشت فراموش‌شده در جعبه‌ام پیدا کردم.

    verb - transitive

    دیده نشدن، کنار گذاشتن، نادیده گرفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Don't pigeonhole those papers; we may need them for reference.

    آن کاغذها را نادیده نگیرید؛ ممکن است به آن‌ها برای مرجع نیاز داشته باشیم.

    I always pigeonhole my unread emails so that I can tackle them when I have more time.

    من همیشه ایمیل‌های خوانده‌نشده‌ام را کنار می‌گذارم تا وقتی زمان بیشتری داشتم بتوانم آن‌ها را نگاه کنم.

    verb - transitive

    به بعد موکول کردن، به تعویق انداختن، به عقب انداختن

    She was looking for some excuse to pigeonhole the project.

    او دنبال بهانه می‌گشت که (اجرای) طرح را به عقب بیندازد.

    He chose to pigeonhole his ideas for the presentation and revisit them later.

    او تصمیم گرفت ارائه‌ی ایده‌های خود را به بعد موکول کند و بعداً دوباره آن‌ها را بررسی کند.

    noun countable

    لانه‌ی کبوتر، خانه‌ی کبوتر

    The pigeonhole in the barn was filled with nesting materials.

    انبار لانه‌ی کبوتر با مواد لانه‌سازی پر شده بود.

    The pigeonhole in the attic was home to a family of pigeons.

    لانه‌ی کبوتر در اتاق زیرشیروانی، اقامت‌گاه یک خانواده‌ی کبوتر بود.

    verb - transitive

    قرار دادن، گذاشتن

    Don't pigeonhole me as just a receptionist, I have many other talents.

    من را فقط به‌عنوان یک مسئول پذیرش قرار ندهید؛ من استعدادهای زیادی دارم.

    He read the letters and pigeonholed them in his desk.

    او نامه‌ها را خواند و در نامه‌دان‌های میزش قرار داد.

    verb - transitive

    طبقه‌بندی کردن

    He used to simply pigeonhole various aspects of life.

    او جنبه‌های مختلف زندگی را به‌سادگی طبقه‌بندی می‌کرد.

    To display glass dolls, they had pigeonholed the shelf.

    طاقچه را برای به نمایش گذاشتن عروسک‌های شیشه‌ای طبقه‌بندی کرده بودند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pigeonhole

    1. noun compartment
      Synonyms:
      section place box cubicle stall pocket recess nook corner chamber slot hole cubbyhole niche carrel cranny
    1. verb categorize; shelve
      Synonyms:
      classify sort group categorize file label rank class shelve tab assort type cast peg put down as lay aside put aside defer delay hold postpone put off hold off hold up put on hold put on ice put on the back burner sideline dismiss

    سوال‌های رایج pigeonhole

    گذشته‌ی ساده pigeonhole چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pigeonhole در زبان انگلیسی pigeonholed است.

    شکل سوم pigeonhole چی میشه؟

    شکل سوم pigeonhole در زبان انگلیسی pigeonholed است.

    وجه وصفی حال pigeonhole چی میشه؟

    وجه وصفی حال pigeonhole در زبان انگلیسی pigeonholing است.

    سوم‌شخص مفرد pigeonhole چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pigeonhole در زبان انگلیسی pigeonholes است.

    ارجاع به لغت pigeonhole

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pigeonhole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pigeonhole

    لغات نزدیک pigeonhole

    • - pigeon-toed
    • - pigeonhearted
    • - pigeonhole
    • - pigeonwing
    • - pigfish
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.