گذشتهی ساده:
pocketedشکل سوم:
pocketedسومشخص مفرد:
pocketsوجه وصفی حال:
pocketingشکل جمع:
pocketsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
be (or live) in each other's pockets
همیشه با هم بودن، همدم یکدیگر بودن
کسی را کاملاً تحت نفوذ خود داشتن
have something in one's pocket
به موفقیت خود اطمینان داشتن، صددرصد شانس کامیابی داشتن
1- در دست، به دست آمده، موجود، در دسترس 2- سود، فایده
1- از پول موجود، از حساب نقدینه، از موجودی 2- ضرر، زیان
put one's hand in one's pocket
1- دست خود را در جیب کردن 2- پول خرج کردن، پول دادن
dip into a pocket (or savings, purse, etc.)
مرتب دست کردن توی جیب (یا برداشتن از پسانداز و کیف پول و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pocket» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pocket