امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wee

wiː wiː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    weed
  • شکل سوم:

    weed
  • سوم‌شخص مفرد:

    wees
  • وجه وصفی حال:

    weeing
  • صفت تفضیلی:

    weer
  • صفت عالی:

    weest

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive adjective
(اسکاتلند) کوچولو، ریز، یکی کمی، اندکی، لحظه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- wee hours of the morning
- نخستین ساعات بامداد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wee

  1. adjective very small, tiny
    Synonyms: bitsy, bitty, diminutive, infinitesimal, insignificant, itsy-bitsy, itty-bitty, Lilliputian, little, microscopic, miniature, minuscular, minuscule, minute, negligible, pee-wee, petite, pint-sized, pocket-size, puny, slight, teensy, teensy-weensy, teeny

ارجاع به لغت wee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wee

لغات نزدیک wee

پیشنهاد بهبود معانی