Conceal

    kənˈsiːl kənˈsiːl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      concealed

    • شکل سوم:

      concealed

    • سوم‌شخص مفرد:

      conceals

    • وجه وصفی حال:

      concealing

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive C2
    پنهان کردن، نهان کردن، نهفتن، پوشاندن link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - He tried to conceal his real identity.
    - او کوشید هویت واقعی خود را پنهان کند.
    - He was carrying a concealed weapon.
    - او سلاح نهفته‌ای را با خود حمل می‌کرد.
    - He concealed his hostility in order to be able to strike better.
    - او دشمنی خود را مخفی می‌کرد تا بتواند بهتر ضربه بزند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد conceal

    1. verb hide, disguise
      Synonyms:
      hide cover mask cloak veil screen bury shelter cache secrete stash camouflage disguise obscure cover up lie low lurk harbor enshroud wrap duck ditch reveal hole up beard slink skulk plant dissemble sneak couch stow tuck away keep secret keep dark put in a hole masquerade stay out of sight burrow
      Antonyms:
      show reveal disclose expose uncover tell divulge let out lay bare open

    ارجاع به لغت conceal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conceal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conceal

    لغات نزدیک conceal

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه